مدیریت رنگ و لعاب

مدیریت رنگ و لعاب از روشهای مدیریتی بومی و بسیار زود بازدهی است که سالهاست در مملکت ما به کار گرفته شده و خوب هم جواب داده. اسمش هم رو خودشه و توضیح موضیح هم نداره اصلا" ویژگی این روش مدیریتی اینه که با توضیح و تفصیل و استدلال  این مسخره بازیها بیگانست خیلی ساده و بی پیرایست.

مدیریت رنگ و لعاب خیلی زود جواب میده و نتایجش عینی و ملموسه اگه شما الان تصمیم بگیری که کاری رو انجام بدی فرتی نتایجش رو بصورت بسیار چشم نواز و دشمن کور کن می بینی ضمنا" اهل قرتی بازیهائی چون کار زیربنائی و فرهنگ سازی و این واژه های قلمبه سلمبه که اجنبی ها تو دهن یه سری بچه سوسول انداختن نیست.

ولش کن ادامه بدم قضیه سیاسی میشه و ما هم مال این حرفا نیستیم,حوصلشم نداریم و ترجیح میدیم بازم قلممون رو بچرخونیم به سمت کوهنوردی و دق دلیمون رو سر مدیران کوهنوردی خالی کنیم.

در کوهنوردی نیز مدیران رنگ و لعاب کم نداریم و حالا میخام قدری از این موجودات جذاب و دوست داشتنی و روش مدیریتیشان بگم.

مدیران رنگ و لعاب کلا" از مراسم مخصوصا" مراسمهای شلوغ و باشکوه که تو آمفی تاترها و سالنهای همایش و این جور جاها برگزار میشه خوششون میاد,حالا فرق نمیکنه که مراسم تولد باشه,ختم,عروسی,یادمان,گزارش برنامه و یا هر چیز دیگه ای, اصلا" مراسم باشه کوفت باشه البته کوفت خالی هم نه یه کنداکتور و یه تریبون و یه سری مخلفات دیگه داشته باشه خیلی بهتره.

عاشق تریبونن این مدیرای رنگ و لعاب,تریبون رو تو هوا میزنن, اصلا" تریبون ببینن دلشون غنج میره,یه جوری میشن,تنشون مور مور میشه,صداشون دو رگه میشه,لپشون گل میندازه. وقتی پشت تریبون میرن یه آدم دیگه ای میشن البته کمی هم جوگیر میشن.

به سالگردها و یادمانها خیلی علاقمندند حالا نهمین یا دهمین سال یا روز تاسیس یه باشگاه یا گروه فکستنی باشه یا نمیدونم مرگ یه کوهنورد یا صعود تا 50 متری یه قله خیلی خیلی بلند ,آخه از این سالگردها و یادمانها حد اقل یه مراسم و یه تریبون و دوتا مصاحبه در میاد و مدیران رنگ و لعاب هم که خودتون میدونید عاشق این چیزان.

از مراسمها و تریبونهای مفتی که در اختیارشونه به بهترین و کارآمدترین شیوه استفاده می کنن و هر بار یکی دوتا از رفیقاشون یا اونائی که قراره باهاشون رفیق بشن و به درد روز مبادا میخورن رو میارن پشت تریبون و یه حالی بهش میدن و یه کف و سوت دست گل و یه عنوان افتخاری و بله دیگه... کلا" روانشناسای خوبین و رگ خواب ملت دستشونه .

خالی بندای توپی هستند دروغ میگن از راست بهتر وعده وعید میدن حرفای گنده گنده میزنن خلاصه کارشونو خوب بلدن میدونن با چه جماعتی طرفن و مخاطب شناس خوبین من که خیلی حسودیم بهشون میشه.

صعود برون مرزی از اون سوژه های باحال و جذاب برای مدیرای رنگ و لعابه آخه این صعودها خیلی پر مخاطبند مخصوصا" که عنوان دهان پر کنی هم داشته باشند.هر طور شده خودشونو به تیمهایی که صعودهای برون مرزی معروف انجام دادن میچسبونند,پول خرج می کنند,وقت میذارن,به در و دیوار می زنن تا باشن و حتی شده یه دو سه دقیقه تریبون هم بهشون برسه.

مراسم بدرقه,خبررسانی حین اجرای برنامه,مراسم استقبال,گزارش برنامه و خدائی نکرده زبونم لال مراسم ختم اونائی که تو این برنامه ها می میرن همه و همه از بخشهای جذاب یه صعود برون مرزی برای مدیر رنگ و لعابه تا خودی نشون بدن و یه تریبون و کنداکتوری به بدن بزنن.

البته اگر این صعود برون مرزی رو خودشون راه بندازن و اسپانسر براش جور کنن که دیگه نور علی نوره, علاوه بر اینکه ستاره اصلی همه مراسمهای فوق می شن بخش جذاب دیگری وجود داره که این مدیرای عزیز براش می میرن,اصلا" دلشون برا تک تک لحظاتش ضعف میره و اونهم اردوهای انتخابی هیمالیانوردیه,چرا که این اردوها باعث میشن کلی پیر و جوون علاقمند و جویای نام و آوازه  دورش جمع بشن,اونا مثل پروانه دور مدیر محترم میچرخن,آخه برنامه هیمالیانوردی مفتکی خیلی می چسبه و سخت میشه ازش گذشت مخصوصا" که مجوز شورای برون مرزی هم داشته باشه و مدیر رنگ و لعاب هم که حالا شمعی شده که پروانه ها در اردوها دورش جفت پا میرن زیر پای هم سرپرست برنامه میشه و کلی عشق و حال... .

راستی یادم رفت از هسته مرکزی و ستاد و کارگروه و در پی اون جلسه و سخنگو و بیانیه و اینجور چیزا هم خوششون میاد.

مدیر رنگ و لعاب عاشق شکوه و جلال و جبروته,عناوین اولین,بزرگترین,قدیمی ترین و... براش خیلی جذابن.

مدیر رنگ و لعاب عاشق صعودهای پر تعداد و لشگرکشی در کوههاست و اصولا" از کارای با ابهت خوشش میاد.

سبک کوهنوردی مورد علاقش هم کوهنوردی خرکیه آخه کوهنوردای خرکی هم برنامه های دهان پر کنی اجرا می کنن که جون میده برا مراسم و تقدیر و ... و هم قابلیت مردنشون زیاده و مراسم های ختم با شکوهی میشه براشون برگزار کرد و باز هم مراسم و تریبون و کنداکتور و ... مدیر رنگ و لعاب می درخشد. 

فکر کنم با این مقاله هم جمعی بر دشمنان خودم افزودم خدا نکنه کارم با این مدیرای رنگ و لعاب بیفته چون کارم زاره آخه این مدیرای رنگ و لعاب از شوخی موخی و این کارا خوششون نمیاد مخصوصا" که لابلای شوخیها چارتا حرف جدی هم باشه. 

پی نوشت:

حق امتیاز واژه "مدیریت رنگ و لعاب" متعلق به آقای.... هستش که من قبلا" اجازه استفاده رو از ایشون گرفتم مبلغش رو هم جیرینگی بهش دادم(بخاطر مسائل امنیتی اسمش رو ننوشتم)

از تعدادی ازمدیران رنگ و لعاب دار عزیزهم که با رفتار و سکناتشون سوژه من رو جور کردن ممنونم.

این آخری التماسه: مدیرای عزیز همه مطالب فوق شوخی بود جدی نگیرین و البته سر بزنگاه حال ما رو هم  نگیرید به خدا گناه داریم ما.

سیستم معادل سازی صعود قلل مرتفع:حمایت از کوهنوردی یا پائین آوردن شان قهرمانی

لینک و جدول ذیل اشاره دارد به مدالهائی که به صعود کنندگان قلل بالای 5000 متری تعلق می گیرد(البته صعود کنندگانی که مجوز شورای برون مرزی سازمان تربیت بدنی را داشته اند و نه همه صعود کنندگان) کوهنوردان بسیاری از این سیستم دفاع می کنند.

قلل بین ۸۵۰۰ تا ۸۸۴۸ متر : طلای جهان

قلل بین ۸۱۰۱ تا ۸۵۰۰ متر : نقره جهان

قلل بین ۷۹۰۱ تا ۸۱۰۰ متر: برنزجهان

قلل بین ۷۶۰۱ تا ۷۹۰۰ متر : طلای آسیا

قلل بین ۷۳۰۱ تا ۷۶۰۰ متر : نقره آسیا

قلل بین ۷۰۰۱ تا ۷۳۰۰ متر : برنز آسیا

قلل بین ۶۶۰۱ تا ۷۰۰۰ متر : نفر اول قهرمانی کشور

قلل بین ۶۱۰۱ تا ۶۶۰۰ متر : نفر دوم قهرمانی کشور

قلل بین ۵۵۰۱ تا ۶۱۰۰ متر : نفر سوم قهرمانی کشور

http://msfi.ir/archive/announcements-archive/3396-2013-03-13-14-01-19 

بر طبق این سیستم به کسی که موفق به صعود قله اورست شود-قله ای که هر ساله صدهانفر به کمک شرپاها و شرکتهای توریستی آنرا صعود می کنند و حتی پیر مرد 75 ساله و نابینا و بیمار ام اس نیز آنرا صعود نموده اند -مدال طلای جهانی تعلق می گیرد. وبه کسی که قله 7000 متری لنین را که کوهنوردی مبتدی و با چند تمرین بر روی قله دماوند نیز می تواند در شرائط هوائی خوب آنرا صعود کند مدال برنز آسیاو به کسی که قله 5۵۴۵ متری کالاپاتار را که یک کوهپیمای ساده هم قادر به صعودش می باشد صعود نماید مدال برنز کشوری تعلق می گیرد.

آیا این سیستم عادلانه است؟

آیا در ورزشهای دیگر هم چنین کشکی به افراد مدال می دهند؟

 بعنوان کسی که روزگاری کشتی گیر بوده و حال کوهنورد است و قله6000 و 7000 متری نیز صعود نموده می گویم که یک کشتی گیر برای کسب مقام سوم کشوری به تلاش و تجربه و تکنیک بسیار بیشتری از یک کوهنورد صعود کننده به اورست نیاز دارد.

تعلق مدال جهانی و آسیائی به کوهنوردانی که فعالیتهای آنها هیچ ارزش ویژه ای در سطح جهان و آسیا و حتی گاها" در سطح کوهنوردی داخلی ندارد ظلم و تبعیضی آشکار و پائین آوردن ارزش و شان قهرمانی است.

به نظر من مدال جهانی و آسیائی تنها برازنده کسانی است که موفق به کسب و یا کاندیدا شدن کلنگ طلائی جهانی و یا آسیائی شوند وگرنه عین بی عدالتی و ظلم به ورزشکاران سایر رشته هاست.

 ورزشکارانی که تمرینات شدید و طاقت فرسا و رقابتهای سنگین با نخبگان ورزشی کشور را پشت سر می گذارند و تازه وارد مبارزه با ورزشکاران تا بن دندان مسلح و حرفه ای آسیائی و یا جهانی می شوند تا شاید موفق به کسب مدالی گردند.

مایلم که مدافعان این سیستم ارزش گذاری استدلالهای خود را در اینخصوص بیان کنند.

زخمهائی که هر روز بر محیط زیست ما وارد می شود

سفر ما به شمال خوزستان سفری پربار و جذاب بود دیدار از مناطق زیبا و کمتر دست خورده و مردمی که هنوز به آداب و رسوم کهن خود پایبندند و هنوز بوی ایران و ایرانی را می دهند.

اما سفر ما اندوه و غم نیز کم نداشت سفر ما بر غم های من افزود و حال علاوه بر غم و غصه هائی که تا کنون داشتم باید غم از بین رفتن بخش عمده ای از دره زیبای و رویائی رودخانه بختیاری را بخاطر بلندترین سد دو قوسی جهان بخورم.

اکنون باید از دیدن تصاویر دلخراش جاده سازی غیر اصولی و نابودگر  آبشار زیبای نگین اشک بریزم .

اکنون باید بر نابودی فرهنگ بختیاری های اصیل و درافتادن مردان عشایر در دام اعتیاد سوگواری کنم.

و اکنون باید بیشتر از گذشته در اضطراب باشم که سال آینده کدام رودخانه و یا چشمه و یا روستا توسط مردم و مسئولینی که هیچ دغدغه ای برای حفظ محیط زیست و فرهنگ و تاریخشان ندارند نابود می شود .

تصاویر ذیل مربوط به جاده ای است که در مجاورت آبشار نگین ساخته شده و نمونه ای آشکار از بی تدبیری و مسئولیت ناپذیری نسبت به محیط زیست و جاذبه های طبیعی کشورمان است.

نمای منطقه قبل از جاده کشی

و حال بعد از کشیدن جاده

نمائی از دره از بالای آبشار 

و این هم جاده ای که احتمالا" مسئولین محلی به این شاهکار خود افتخار می کنند

راحت در جاده قدم بزنید و از مناظر لذت ببرید!!!!

تپه ای قبلا" زیبا که به کوهی از خاک و سنگهای لق تبدیل شده .

بخش عمده ای از خاک و سنگ کنده شده از کوه جهت جاده سازی بر بستر رودخانه ریخته

و این هم نمائی دیگر از جاده ای که به همینجا ختم می شود و ادامه ای ندارد .

عکسها: مهدی فرهادی

شروعی دوباره در سال 92

سال 92 نیز فرارسید و سال 91 به خاطره ها پیوست .

این تغییر و تحول را به همه دوستانم تبریک می گویم مخصوصا" کسانی که قصد دارند سالی بهتر را برای خود و دیگران رقم بزنند.

بیش از 150 کیلومتر کوهپیمائی در دل کوههای بکر شمال خوزستان در کنار عشایر بختیاری(از ایستگاه تنگ 5 راه آهن درود اندیمشک تا سد شهید عباس پور-ایذه) از 28 اسفند 1391 تا 8 فروردین 1392 ,نوروزی به یاد ماندنی را برای من و همنوردانم رقم زد.
علی افسونگرها-فرح منصوری-رضا ببری-افسانه دائمی-اشکان زرین تاج و مهدی مقدسی همسفران من در این برنامه بودند.

تصویر سفره هفت سین ما در گردنه کل رده مشرف به رودخانه بزرگ بختیاری

مسیر پیموده شده توسط ما(سایز بزرگتر)